سلاام ، دوباره یه پست معرفی کتاب داریم : 
این سری یه کتاب فلسفی دارم 😎
کتاب "درباره ی معنای زندگی " اثر ویل دورانت
ویل دورانت اومده یه نامه ای که توش این چند تا 👇 سوال بوده رو برای افراد سرشناس زمان خودش مثل گاندی و غیره به علاوه یه زندانی محکوم به حبس ابد ، فرستاده :
1- معنای زندگی چیست ؟
2- چه چیزی باعث میشه که نا امید نشید ؟
3- دین به شما چه کمکی کرده ؟
4- سرچشمه ی الهام شما چیست ؟
5- هدف کار و تلاش شما چیست ؟
6- تصلی ها و خوشی های خود را در کجا میابید
7- گنج شما در کجا نهفته ؟
{ من سوالات را خلاصه نوشتم }
و اون افراد سرشناس به این سوالات پاسخ دادند و ویل دورانت جواب تمام نامه هارو تو کتابش نوشته و در نهایت هم خودش به این سوالات جواب داده ...
کتاب جالبی بود و برای افرادی که خیلی معنای زندگی درگیرشون کرده میتونه کمک کننده باشه
منم بعد پایان کتاب ، نشستم و به سوالات نویسنده جواب دادم و اینجا میزارم : { با همون لحن و شکل نوشتاری خود کتاب نوشتم ، به خاطر همین یکم ادبی طوره }
سوال اول شما معنای زندگی بود که باید بگویم به نظر میرسد زندگی هیچ معنایی ندارد و این خود برای من نا امید کننده است و مرا از تلاش باز میدارد ولی به هرحال باید این زندگی را تجربه کرد ... شاید به معنایی رسیدم ، چون هیچ کس بی معنایی یا معنایی برای آن ثابت نکرده است .
چیزی که باعث میشه تا من همین اندک امید راداشته باشم ، امید به یافتن معنا برای زندگی و دیدن آنکه در پایان چه می شود .
اگر درباره ی دین چیزی بگویم ، باید بگویم که حتی دین هم مشخص نیست حقیقت دارد یا نه ... یه سری چیزهایش منطقی و یک سری تناقص دارد . اگر به دین کامل ایمان داشتم می توانستم به معنایی که دین به زندگی میدهد اکتفا کنم و زندگی را جدی بگیرم .
امید دارم که دنیای پس از مرگ وجود نداشته باشد و به آسایش برسم در حالی که اگر وجود داشته باشد این زندگی معنا و دلیلی میابد . از آنجا که من تقریبا نا امیدم ، الهام و انگیزه ام تلقین و امیدی است که خودم برای دلخوش کردنم به خود می گویم ، هرچند که لذت های کوچک می تواند اندددکی زندگی را برایم قابل تحمل تر کند .
فردی سرشناس{ ایلان ماسک ، ولی اصل جمله از یکی دیگه بود } می گفت : اگر تکنولوژی تا حد زیادی پیشرفت کند ، می تواند به جادو تبدیل شود !!
این که این جمله به من انگیزه میدهد هم می تواند تلقین خودم باشد ، نمیدانم اما بد نیست که ازش انگیزه بگیرم !
هدف من دقیقا همین جمله است ، دنیای جادو و فانتزی را با تکنولوژی به دست آورم ، این اندکی به من انگیزه میدهد . هرچند گاهی فکر میکنم همین علم {تکنولوژی و رباتیک } ، نابودگر جهان است اما حداقل من مسببش نیستم ...
تصلی ها و خوشی هایم را در جایی نمیابم مگر سعی کردن در آنکه از کوچکترین چیز ها لذت کافی را ببرم ، وگرنه نمی دانم که چه چیزی برایم لذت بخش است .
در آخر ، گنج من در کجا نهفته است ؟ مفهوم این جمله را نمی فهمم ، اما اگر منظور چیزی است که بیشتر از همه برایم با ارزش است ، نمی دانم ، شاید دوستانم و شاید هم هنوز آنرا نیافته ام ...
با احترام stark
