تراوشات ذهنی یک معمار

۴ مطلب در اسفند ۱۴۰۰ ثبت شده است

خودمو گول نزنم !!

دوره ی اول ، انگیزه ی زندگیم ، موفقیت :
یه مدت نسبتا طولانی حسی که در آخر مسیر و موفقیت وجود داشت ،واقعا هیجان زده ام میکردو تقریبا اون حس بود که باعث میشد من تلاش کنم ، وقتی تصورش میکردم ، مو به تنم سیخ میشد. بعد اولین شکست و دومین مسابقاتی که به خاطر کرونا اصلا کنسل شد {گرچه مزایایی هم طبیعتا برام داشت ، شکست اول خیلی چیزا بهم یاد داد } ، به هرحال یکمی روم تاثیر گذاشت که چرا بعد دو سال هیچچ دستاوردی ندارم و حس میکردم از برنامه هام عقب موندم و خب حتی خیلی به این فک کردم که شاید استعداد ندارم ، ولی خب هیچ وقت عمیقا باورش نداشتم ، همانطور که هیچ وقت خودمو عمیقا باور نداشتم ...

  • ۶ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • stark
    • جمعه ۱۳ اسفند ۰۰

    درباره ی معنای زندگی (و نامه ی خودم )

     سلاام ، دوباره یه پست معرفی کتاب داریم : 
    این سری یه کتاب فلسفی دارم 😎

    کتاب "درباره ی معنای زندگی " اثر ویل دورانت 
    ویل دورانت اومده یه نامه ای که توش این چند تا 👇 سوال بوده رو برای افراد سرشناس زمان خودش مثل گاندی و غیره به علاوه یه زندانی محکوم به حبس ابد ، فرستاده :

  • ۳ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • stark
    • پنجشنبه ۱۲ اسفند ۰۰

    مرگ ، پایان آینده

    { در این متن دنیاهای پس از مرگ در نزر گرفته نشده چون وجودشون ثابت نشده smiley}

    با توجه به پست قبل و چیز های مشابهی که مرگ را تضاد زندگی ندونستن ، داشتم فکر میکردم که چرا میگن مرگ جزوی از زندگیه و تضاد زندگی نیست 

    اگر خواب و بیداری رو در نظر بگیریم ، مثل یه متغییر میمونه ، وقتی که بیداری نمیتونی خواب باشی و وقتی خوابی بیدار نیستی ... پس خواب و بیداری تضاد هم اند ، خواب ، بیداری رو از بین میبره و بیداری هم خواب رو از بین میبره ...
    اما زندگی و مرگ چی ؟

  • ۴ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • stark
    • چهارشنبه ۱۱ اسفند ۰۰

    دنیاهای موازی

    چیزی که از بقیه درباره ی دنیا های موازی شنیدم این بوده که یه عالمه دنیا وجود داره که تو همشون من هستم ولی اتفاقات و زندگی متفاوتی دارم و عموما باور دارن که این دنیا ها به طور فیزیکی وجود داره ...
    ولی من به وجود فیزیکیش باور ندارم بلکه به نظ.رم دنیا های موازی همون احتمالات زندگیمونه 
    چند تا پست قبل یه کتابی معرفی کردم که توش ، کتابخونه ای برای هر فرد وجود داشت که بی نهایت کتاب داشت و تو هر کتاب زندگی همون فرد بود اگر که تصمیم های متفاوتی گرفته بود . و می گفت که کتاب هایی که برا آینده ی من وجود دارن بی نهایت تاس ، ینی بی نهایت احتمال برای آینده ی من وجود داره که با مرگم پایان میابه ، یعنی مرگ نقطه مقابل احتمالاته ... { نمیگفت مقابل زندگیه }
    اگه علم مربوط به اینا رو دوست دارین ، میتونین گربه ی شرودینگر و نظریه ی کوانتوم رو بخونین 🙂👌
    دنبال کننده های عزیزی که از بس ساکتید که تا امروز متوجه حضورتون نشده بودم😂😐 ... نظر شما چیه ؟ به دنیا های موازی به چه شکل اعتقاد دارین ؟

  • ۴ پسندیدم
  • ۳ نظر
    • stark
    • دوشنبه ۹ اسفند ۰۰